انسانم آرزوست؟!؟

به گزارش مجله اقتصاددان آقای دکتر حسن خسروی. مدرس دانشگاه ، متخصص امور برنامه و بودجه کشور ، مؤلف کتاب روابط عمومی و ارتباطات و عضو شورای سردبیری با درج یادداشتی نوشت : فیلسوف ساده زیستی در یونان باستان بوده بنام دیوژن یا دیوجانس. نقل است که با چراغ روشن (فانوس) در شهر میگشته. از او می‌پرسند با چراغ روشن در شهر بدنبال چه هستی ؟ می‌گوید بدنبال “” انسان “” میگردم.
و مولوی شیرین سخن چقدر زیبا محتوای چنین مطلبی را به شعر درآورده است که :
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست.

بعد در ادامه به زیبایی بیان می‌دارد که :
گفتند گشته ایم (جسته ایم) ما یافت می نشود
گفت آنکه یافت می‌ نشود ، آنم آرزوست.
ما آدمیان سه چیز گرانبها را باید توجه کنیم : انسانیت و آبرو و شرافت.
به نظرم این سه گوهر گرانبهاست که مشخص می‌کند کجای قصه کائنات هستیم. زندگی و عمر ما اگر فاقد انسانیت و شرافت و آبرو باشد واقعا چه ارزش و جایگاهی دارد؟!؟
تمام تلاش و کوشش ما باید صرف تعلیم و گسترش انسانیت و حفظ آبرو برای یک زیست شرافتمندانه باشد. اگر علم و دانش و ثروت و شهرت و قدرت داریم، اگر چرخ روزگار دو سه روزی زمام امور را بدست ما داده است، اگر دری به تخته ای خورده و بجایی رسیده ایم و اگر خدا خواسته که برای امتحان به جاه و جلالی نائل شویم ، تنها انسانیت و آبرو و شرافت است که می‌تواند نجات بخش واقعی ما باشد و صد البته همه اینها وابسته به آن است که ما درست تربیت شویم و آموزشهای لازم و کافی ببینیم و بر مدار دانایی و دانا شدن حرکت کرده تا توانا شویم که فرمود : توانا بود هر که دانا بود.
بسیاری از صاحبان زر و زور و تزویر، همچنانکه انسانیت و آبرو و شرافت را زیر پا گذاشتند، به ورطه سقوط و شکست افتاده و سپس فراموش شده اند. اما آنانکه تنظیمات زندگی خود را مبتنی بر انسانیت و آبرو و شرافت میزان کرده اند همواره در یادها و خاطره ها مانده و زنده و جاوید هستند.
سعید مطلبی یکی از اهالی هنر و سینما تعریف می‌کرد که در یک سکانس از فیلم ” ناجورها ” قرار بود محمد علی فردین این اسطوره آسمان ورزش و سینما، در بخشی از دیالوگ خود به امام حسین علیه السلام قسم بخورد. گفت یکمرتبه دیدیم فردین صحنه را ترک کرد و رفت و بعد مدتی آمد و ما هم ناراحت که چه شده این چه حرکتی بود و… و وقتی سوال کردیم از فردین که کجا رفتی، چی شد؟ گفت : چون قرار بود در دیالوگ به اسم امام حسین قسم بخورم ،رفتم وضو گرفتم که قسم و کلام و حرف من پاک و پاکیزه باشه.
انسان بودن واقعی که همراه با آبرومندی و زیست شرافتمندانه باشد ،همان مقام و مرتبه والایی است که می‌تواند سبب قرب الی الله شود. دست بخاک بزنی ،طلا شود. که فرمود :
رسد آدمی بجایی که بجز خدا نبیند.
قدیمی ها دعای خیلی قشنگی داشتند که می‌گفتند : الهی از عمرت خیر ببینی. خیر دیدن از عمر یعنی همین که اگر انسان باشی و حفظ آبرو کنی و شرافت داشته باشی، خدا هم از تو راضی است و برنده این میدان هستی و خوشا بحالت. شرافت در زندگی یعنی اینکه مزاحم کسی نشوی ،به حریم و جایگاه و حق و حقوق دیگران تجاوز نکنی، احتکار و گران‌فروشی نکنی ،امانت دار خوبی باشی، از قضاوت عجولانه پرهیز کنی و اگر چیزی را نمیدانی اظهار فضل نکنی. آبرومندی یعنی اینکه مراقب مال و دارایی و کسب و کار خود و خانواده ات باش تا آلوده به حرام و کثافت نشود. آبرومندی یعنی اینکه از پست و مقام و قدرت سوء استفاده نکنی برای منفعت شخصی خودت. همه این ها برای آن است که این شصت سال، هشتاد سال عمر ما کمتر یا بیشتر، صرف یک زیست باکیفیتی شود که نهایتش رضایت و خوشنودی خدا باشد و بس. که فرمود : با خدا باش و پادشاهی کن. بی خدا باش و هر چه خواهی کن.
بیایید به قول شاعر :
دیده فرو بر به گریبان خویش.
بیایید صاف و صادقانه به خویشتن بپردازیم و هر کدام به سهم خود تلاش کنیم و کوشش نماییم تا آدم خوبه قصه کائنات باشیم و بر ما ببالند و افتخار کنند.
سخت است، اما شدنی است.
انسانیت، آبرو، شرافت داشته باشیم.

مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.

 

ع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک + 10 =