دکتر محمد رسولی شاهنامه شناس نو اندیش و صاحب نظریات تازه و جدید راجع به شاهنامه, عضو شورای سردبیری با درج یادداشتی نوشت : چون سخن طولانی شد کوتاه کنیم کلام را. گفتیم که برخی امور مهم که در تاریخ انجام شده بود و اسناد آنها از بین رفته بود به نام سکندر گجستک که در تاریخ مانده است ثبت شد. حتا بسیاری از نیکوکاری های کوروش بزرگ( درود همه نیکان بر اوست) هم به نام اسکندر ثبت شده است. بنا بر این اگر در داستان هایی علمی نام سکندر آید، لزوما آن گجستک رومی آواره نیست. به اصل موضوع باید پرداخت که در زمان یک ” شخص بزرگی” این رویداد علمی به وقوع پیوسته است.
شاهنامه:
وز آن پس، بفرمود کآن جام زرد،
بیارند، پر کرده از آب سرد.
همی خورد ز آن جام زر هر کس آب،
ز شبگیر تا بود هنگام خواب،
بخوردند آب، از پی خرمی
ز خوردن نیامد، بدو در کمی!
در این ابیات مهم و شگفت آور ، شاهنامه می فرماید ، یک ظرف جای آب بوده ، ( یک تنگ آب، یک جام آب، یک جای آب) که هر چه از این آب می نوشیده اند، همچنان آب آن بر جای بوده و تمام نمی شده است.
از آنجا که شاهنامه کتاب تاریخ است و هر چه در آن است در تاریخ به وقوع پیوسته ، باید یقین داشت که چنین “جای آبی” چنین ظرفی وجود داشته است.
چون چنین چیزی بوده، الهام بخش بشر گشته که باز هم انسان بگردد و این فرمول گم شده را بیابد و آب تولید کند.
کاری که با رفتن کتب ما به غرب در سده های پیش انجام شد و بسیاری از نظریات علمی شرق(ایران) بنام غرب ثبت شد!
پرسش مهم:
آیا از نظر علمی این سخن شاهنامه شدنی است؟ آیا داده های علمی و فرمول ها با این پیام شاهنامه که ” ظرفی محدود، آب نامحدود تولید کند” همخوانی دارد؟!
پاسخ:
آری دارد.
آب به گونه ای از هوا تولید می شود. در هوا آب وجود دارد.
همه ی ما دست کم این را دیده اییم که در قسمت فریزر یخچال، بدون آنکه آب ریخته باشیم یخ تولید می شود و یخ زدگی داریم. یعنی آب داریم. این آب و یخ داخل فریز از کجا آمده؟ از هوا.
اینک انسان می تواند با ساخت دستگاههایی از هوا آب تولید کند. همچنان که محفظه ی فریزر یخچال ها با رساندن هوا به داخل آن آب و یخ می سازد، می توان آن دستگاه را طبق الهام گیری از شاهنامه به گونه ای ساخت که به میزان آب کسر شده، هوای موجود در محیط آب جایگزین تولید کند و لذا همیشه آب آن برقرار باشد و تا هوا هست! آن دستگاه هم آب داشته باشد.
شاهنامه:
سخن های باریک مرد خرد
چو دل تیره باشد، کجا بگذرد!
تو را گفتم، این خوب گفتار من.
روان و دل و رای هشیار من ،
تو را گفتم از دانش آسمان
زدایم دلت، گر شود بد گمان.
فردوسی.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع