به گزارش مجله اقتصاددان آقای دکتر مجید سجادی پناه , عضو شورای سردبیری با درج یادداشتی نوشت : امروز سالگرد شهادت اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس است؛ شخصیتی اثرگذار که در دهم مرداد ۱۴۰۳، در جریان سفری رسمی به تهران و به منظور شرکت در مراسم تحلیف رئیسجمهور جدید ایران، مسعود پزشکیان، هدف یک عملیات تروریستی قرار گرفت و به شهادت رسید.
طبق گزارشها، این عملیات با انفجار از راه دور یک دستگاه انفجاری انجام شد که حدود دو ماه پیش از حادثه، در اتاق محل اقامت او جاسازی شده بود. برخی منابع نیز از بهکارگیری پرتابهای هدایتشونده با هفت کیلوگرم مواد منفجره سخن گفتهاند که از بیرون ساختمان شلیک شده بود.
این اقدام تروریستی، بار دیگر الگوی تکرارشونده رژیم صهیونیستی در حذف فیزیکی چهرههای کلیدی را نمایان کرد. هرچند در شیوه اجرا تفاوتهایی دیده میشود، اما از نظر ماهیت، شباهتهای روشنی با ترورهای پیشین دارد؛ از دانشمندان هستهای تا فرماندهان نظامی. این الگو، بیش از هر چیز، بر سوءاستفاده از نفوذ اطلاعاتی و نقاط ضعف امنیتی کشور هدف متکی است.
سهضلعی ترور: هدفگیری، غافلگیری، نفوذ
در تمامی ترورهای طراحیشده توسط رژیم صهیونیستی، سه عنصر ثابت دیده میشود:
هدفگیری دقیق: انتخاب افراد کلیدی با بیشترین تأثیرگذاری و کمترین پیامد جانبی.
غافلگیری در زمان آسیبپذیری: مانند ترور در محل اقامت شخصی یا در زمان جابهجاییهای رسمی.
نفوذ اطلاعاتی فعال: دستیابی به اطلاعات حساس از طریق شنود، جاسوسی سایبری یا همکاریهای درونسازمانی.
در مورد ترور هنیه نیز، هرچند جزئیات رسمی منتشر نشده، اما شواهدی از بهکارگیری پهپاد یا عملیات موضعی حکایت دارد. آنچه در همه این عملیاتها مشترک است، شناخت دقیق دشمن از خلأهای امنیتی است.
زنگ بیدارباش و ؟
با وقوع این ترور، انتظار میرفت سامانههای امنیتی کشور دچار بازبینی جدی و ساختاری شوند. با این حال، ترورهای بعدی از جمله برخی فرماندهان نظامی نشان دادند که اصلاحات اساسی یا به تأخیر افتادهاند یا کافی نبودهاند. یعنی اگر رخنههای منجر به ترور هنیه در همان زمان بهدرستی شناسایی و ترمیم میشدند، شاید از بسیاری از آسیبهای بعدی جلوگیری میگردید.
بنابراین در این سالگرد، فقط یاد و راه او را گرامی نمیداریم، بلکه باید با پاسخی امنیتی، اطلاعاتی و استراتژیک، چرخه ترورهای دشمن را مختل کرده و در مسیر اقتدار پایدار امنیت ملی گام برداریم. اقدامی که به حمدالله اکنون در حال تحقق است.
خوشبختانه به دستور مقام معظم رهبری، اصلاح ساختارهای امنیتی در دستور کار قرار گرفته و اقدامات اجرایی آن نیز آغاز شده است. انتصاب چهرههای کارکشته، سیاستمدار و البته امنیتی یعنی علی لاریجانی، در همین چارچوب ارزیابی میشود.
و البته این یادبود نیز بهانه شد که به سیستم های جدید ترور در قرن بیست و یکم از جمله سیستم “لوندر” نگاه دوباره بیاندایم:
در عصر حاضر، فناوریهایی مانند رباتیک، هوش مصنوعی و نظارت دیجیتال، مفهوم سنتی ترور را دگرگون کردهاند. عملیاتهای تروریستی دیگر نیازمند حضور فیزیکی عامل انسانی نیستند، بلکه میتوانند از راه دور، خودکار و بدون تصمیمگیری انسانی اجرا شوند. ابزارهایی چون بدافزارهای جاسوسی، مسلسلهای رباتیک، پهپادهای کشنده و سیستمهای هوشمندی مانند «لوندر» اسرائیل، تمامی مراحل ترور را—از شناسایی هدف تا اجرای حمله—با دقت، سرعت و کمترین ردپا ممکن ساختهاند.
در سایه پیشرفتهای خیرهکننده فناوری، دنیای ترورهای هدفمند وارد عصر جدیدی شده است. دیگر خبری از مأموران مخفی با کلاههای سیاه و اسلحههای ساکت نیست. امروزه یک عملیات ترور ممکن است از هزاران کیلومتر آنطرفتر و فقط با چند کلیک انجام شود(ترور شهید فخری زاده). در مرکز این تحول عظیم، سامانه لوندر قرار دارد – یک ماشین کشتار دیجیتال که توسط اسرائیل توسعه یافته و نحوه جنگیدن را برای همیشه تغییر داده است.
لوندر در واقع یک مغز مصنوعی پیشرفته است که میتواند در عرض چند ثانیه تصمیم بگیرد چه کسی باید بمیرد. این سیستم با جمعآوری انبوهی از اطلاعات – از تماسهای تلفنی و موقعیت GPS افراد گرفته تا فعالیتهایشان در شبکههای اجتماعی – الگوهای رفتاری را تحلیل میکند. سپس به هر نفر یک “نمره خطر” بین ۰ تا ۱۰۰ میدهد. اگر کسی نمره بالای ۸۵ بگیرد، به احتمال زیاد در لیست سیاه قرار میگیرد.
آنچه لوندر را واقعاً ترسناک میکند، سرعت و مقیاس عملیات آن است. در یکی از عملیاتهای اخیر در غزه، این سیستم توانست بیش از ۳۷ هزار نفر را در مدت کوتاهی ارزیابی کند. برای مقایسه، در روشهای سنتی، تحلیلگران انسانی شاید در یک ماه فقط بتوانند چند ده نفر را بررسی کنند. اما لوندر این کار را در چند دقیقه انجام میدهد.
اما مشکل اصلی اینجاست که این سیستم بی نقص نیست. گزارشها نشان میدهد از هر پنج مورد هدفگیری، یکی ممکن است اشتباه باشد. تصور کنید کسی فقط به خاطر یک تماس تلفنی با شخصی که در لیست سیاه است، خودش تبدیل به هدف شود. پزشکان، روزنامه نگاران یا حتی افراد عادی ممکن است قربانی این اشتباهات شوند.
نکته نگران کننده تر این است که هیچکس مسئول این اشتباهات نیست. وقتی یک الگوریتم تصمیم به کشتن میگیرد، نمیتوان فرد خاصی را مقصر دانست. این همان چیزی است که کارشناسان حقوق بینالملل را نگران کرده است. قوانین فعلی جنگ برای چنین سناریوهایی طراحی نشده اند.
اسرائیل البته تنها کشوری نیست که از چنین فناوریهایی استفاده می کند. آمریکا، چین و انگلیس هم سیستمهای مشابهی دارند، اما به نظر میرسد لوندر از بسیاری جهات پیشرفته تر است. این سیستم حتی با سامانه های دیگر مثل “گاسپل” که نوع سلاح مناسب برای حمله را انتخاب میکند، یکپارچه شده است.
آینده چه خواهد شد؟ برخی کارشناسان هشدار میدهند که نسخه های بعدی این سیستمها ممکن است کاملاً خودکار شوند و حتی آن ۲۰ ثانیه تأیید انسانی هم حذف شود. تصور کنید جنگی که در آن رباتها بدون هیچ کنترلی تصمیم به کشتن بگیرند. این کابوس واقعی ممکن است به زودی به حقیقت بپیوندد.
جامعه بین المللی در آستانه یک تصمیم بزرگ قرار دارد. آیا باید اجازه دهیم ماشینها در مورد زندگی و مرگ انسانها تصمیم بگیرند؟ یا باید قوانین جدیدی وضع کنیم که استفاده از چنین فناوریهایی را محدود کند؟ پاسخ به این سؤال ممکن است آینده بشریت را تعیین کند.
در پایان، لوندر فقط یک سیستم کامپیوتری پیچیده نیست. این فناوری آینه ای است که آینده جنگ را نشان میدهد – آیندهای که در آن مرز بین انسان و ماشین محو شده است. سؤال اینجاست: آیا ما و کشورمان برای چنین آیندهای آماده هستیم؟
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع