جعفر بخشی بی نیاز روزنامه نگار و عضو شورای سردبیری با درج یادداشتی در اقتصاددان نوشت : ماها که عقل کل نیستیم. فرض که باشیم. اگر جایی مطلبی ؛ حرفی ؛ نکته ای که گمان می کنیم راهگشاست یا در حل مسئله ای می تواند گره گشا باشد ؛ نباید مقاومت کرده و آن را رد کنیم. ما که همه چیز را نمی دانیم. گاهی در عین دانایی و بلوغ هم انسان ناخواسته راهی را می رود که بن بست است و یا کاری را می کند که در آن شر و مشکل وجود دارد. باید خویشتن دار و صبور بود و به عقل مراجعه کرد و جواب قلدریِ بازو را خیلی محترمانه داد. سه واژه ی بنشین و بفرما و … هر سه حکایت از یک موضوع دارند. اما فرق دارد زبانی که به آداب سخنوری آراسته باشد و از کلماتِ لطیف و قشنگ بهره ببرد و فرق دارد مدیری که آداب نداند و جلسه را گود زورخانه یا چاله میدان فرض کند و به مخاطبش دور بازو نشان دهد. این رویه ی غلط البته مدتهاست در بین مسئولین و مدیران ریز و درشت مملکت نهادینه شده که خود را تافته ی جدا بافته بدانند و به فرموده ی معاون وزیر بهداشت همه را یک الف بچه فرض کنند.
نمی دانست میکروفن روشن است وگرنه کلامش را چنین بی مهابا هرز نمی داد. که گفت : یک الف بچه اومده نشسته اینجا حرف مفت میزنه. من وقت گذاشتم اومدم اینجا ! ماجرا از آن جا شروع شد که در نشست خبری مربوط به هفته ی بهداشت سلامت روان از معاون وزارت بهداشت پرسیده شد که جنابعالی و مجموعه ی تحت امرتان برای سلامت روان مردم چه کرده اید. که معاون وزیر با خشم و عصبانیت خبرنگار را یک الف بچه خواند و به او اجازه ی حرف زدن نداد. جالب آن که وقتی مسئول خودش نمی تواند و بلد نیست خشمش را جلوی جمع مدیریت کند ؛ چطور می خواهد سلامت روان جامعه را مدیریت کند ؟ هفته ی سلامت روان دقیقا مفهومِ درستِ رفتاری را شرح می دهد تا به جای خشم و عصبانیت و پرخاشگری ؛ احترام و ادب به همراه یک گفت و گوی سالم را به نمایش بگذارد. وقتی نهادِ متولی سلامتِ روان خود و تمامِ مجموعه اش باید معاینه شوند و تستِ سلامتِ روان بدهند با چه ساز و کاری می خواهند این جامعه ی به هم ریخته را به سمت سلامتی و نشاط ببرند. ابتدا باید سلامتِ روانِ مدیران و مسئولینِ پرخاشگر و عصبانی را درمان کرد و بعد از آنها خواست که بنشینند و برای روانِ پریشانِ مردم نسخه بپیچند.
در فضایِ اداری و میانِ مدیران و مسئولانِ کشور نقد و پرسیدن سوال آن جایی که پرده ها را کنار می زند و تخلفات را آشکار کند و برای مجموعه آبرویی نمی گذارد ؛ این رخداد همواره در معرض ابتذال فهم و انسداد کژ فهمی قرار دارد. فقدانی که از ضعفِ تفکر و سواد برآمده و البته نشان از ناسلامتی و بیماریِ روانِ شخص یا اشخاص می دهد. نباید از تفکرات قالبی و کلیشه ای هم غیر از این انتظار داشت چرا که شوربختانه مناصب با همین روش ها در کشور داد و ستد می شود و بر مبنایِ استدلالِ علمی و فهمی و لیاقتی نیست. سوال کردن و پرسیدن فرهنگ روشنگری دارد تا دریافت های دقیق و درست به جامعه ی مخاطب منتقل شود و تفاوتِ بین حقیقت و دروغ آشکار گردد. آنهایی که نسلِ روشنگر ؛ آگاه و بیدارِ جامعه را یک الف بچه می دانند و توانِ پاسخگویی به آنان را ندارند حتما باید خود را به روان پزشکانِ حاذق معرفی کرده و چند نوبتِ روان های پریشان شان را به دست هایِ پزشکان بسپارند شاید فرجی شد و بهبود یافتند. همین یک الف بچه هایی که معاون وزیر بهداشت نتوانست با ملایمت و مهربانی و ادب پاسخ اش را بدهد فعلا امثالِ او را سکه ی یک پول کرده اند و در این کشور آبرو برای خیلی ها نگذاشته اند. از هر کس که نمی ترسید اتفاقا از همین یک الف بچه ها خیلی بترسید.
مخاطب گرامی، ارسال نظر پیشنهاد و انتقاد نسبت به خبر فوق در بخش ثبت دیدگاه، موجب امتنان است.
ع