دکتر فاطمه رحمتی دکتری اقتصاد پولی عضو شورای سردبیری اقتصاددان :اعتراضات این روزها به گرانی، نشانه یک شوک مقطعی نیست. آنچه امروز در سطح جامعه دیده میشود، نتیجه انباشت فشارهای معیشتی است؛ فشارهایی که سالها در زندگی روزمره مردم جریان داشته و اکنون به مرحله بروز اجتماعی رسیده است. گرانی دیگر صرفاً یک مسئله اقتصادی نیست، بلکه به مسئلهای اجتماعی تبدیل شده که خود را در قالب اعتراض نشان میدهد.
جامعه ایران پیش از این بارها با تورم مواجه شده و توانسته خود را با آن تطبیق دهد. کاهش مصرف، حذف هزینههای غیرضروری و پایینآوردن سطح رفاه، واکنشهای اولیه خانوارها به فشار اقتصادی بوده است. اما اعتراض زمانی شکل میگیرد که این ابزارهای تطبیقی به پایان میرسد و احساس بیراهی جایگزین امید به بهبود میشود.
افزایش مداوم قیمتها در کالاهای اساسی، مسکن، درمان و خدمات عمومی، تنها قدرت خرید را کاهش نداده، بلکه امکان برنامهریزی اقتصادی را از خانوارها گرفته است. نااطمینانی نسبت به آینده، زندگی را به حالت انتظار و بقا سوق داده و این وضعیت، زمینهساز نارضایتی عمیق و پایدار شده است.
در چنین شرایطی، فاصله میان نارضایتی خاموش و اعتراض آشکار کاهش مییابد. مردم زمانی اعتراض میکنند که احساس کنند تصمیمات اقتصادی بدون در نظر گرفتن واقعیت زندگی آنها اتخاذ میشود و صدایشان در فرآیند سیاستگذاری شنیده نمیشود. این احساس نادیدهگرفتهشدن، بهمراتب اثرگذارتر از خود افزایش قیمتهاست.
نکته قابل توجه این است که بار اصلی گرانی بهطور نامتوازن بر دوش دهکهای پایین و طبقه متوسط قرار گرفته است. در حالی که تورم همهگیر است، ابزارهای حمایتی یا بهموقع نبودهاند یا اثربخشی لازم را نداشتهاند. این نابرابری در تحمل فشار اقتصادی، اعتماد عمومی را تضعیف کرده و نارضایتی را تشدید کرده است.
اعتراضات معیشتی را نمیتوان صرفاً واکنشی هیجانی تلقی کرد. این اعتراضها نشانهای از اختلال در تعادل اقتصادی و اجتماعی هستند؛ هشداری که نشان میدهد سیاستهای موجود نتوانستهاند از معیشت خانوارها حفاظت کنند. جامعهای که دیگر امکان تعدیل ندارد، اعتراض را بهعنوان آخرین ابزار بیان مطالبات انتخاب میکند.
تجربه نشان داده است که کنترل مقطعی قیمتها یا واکنشهای کوتاهمدت، نمیتواند به آرامش پایدار منجر شود. بدون اصلاحات ساختاری، شفافیت در تصمیمگیری و پاسخگویی به پیامدهای سیاستها، اعتراضات اقتصادی فروکش نخواهد کرد. جامعه نسبت به وعدههای تکراری حساسیت خود را از دست داده و به دنبال نشانههای واقعی تغییر است.
اعتراضات این روزها، بیش از آنکه یک چالش امنیتی یا سیاسی باشد، یک پیام اقتصادی روشن دارد: معیشت به خط قرمز جامعه تبدیل شده است. نادیدهگرفتن این پیام، شکاف اجتماعی را عمیقتر میکند و هزینههای اقتصادی آینده را افزایش میدهد.
اقتصاد، پیش از آنکه در آمار و گزارشها بازتاب یابد، در زندگی روزمره مردم معنا پیدا میکند. هر سیاستی که این واقعیت را نادیده بگیرد، ناگزیر با واکنش اجتماعی روبهرو خواهد شد. گرانی، اگر مدیریت نشود، نهتنها سفرهها را کوچکتر میکند، بلکه اعتماد عمومی را نیز فرسوده خواهد کرد.