از«تمنّای زیستی»تا«معمّای نیستی»فرگرد۱۸۸۲

هیچ «دانشجو» هیچ گاه دست از «تکاپو» برنمی دارد.

او تا ابد «فراست تحلیل» دارد،ولی «فراغت از تحصیل» ندارد.

آموزش نه «زمانی ویژه»دارد و نه «زمینی آویژه».

دامنۀ آن از «گهواره تا گور» و از «حضاره تا حضور»گسترده است.

«میل به دانایی»چون «سیل پویایی» است.

نه «آنی سَرِ ایستایی»دارد و نه «زمانی سیر قهقرایی».

«برگ» آن گاه به سوی «مرگ» می رود،

که خود را «برین می انگارد» و «زرّین می پندارد»!

انسان نیز آن گاه به سوی مرگ «گام برمی دارد»،که خود را «تمام می پندارد».

آن که خود را از «آموختن بی نیاز» و از «تجربه اندوختن مُمتاز» می داند،

چون «فوّاره ای بلند» و «سرشاره ای فرهمند»است،

که از «اوج برین» بر روی «موج زیرین»

و از «تمنّای زیستی» به «معمّای نیستی»فرومی افتد!

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸

تمنّا: آرزوکردن،درخواست

حضاره: شهرنشینی،تمدُّن

برین: برتر،بالاتر

سرشاره:فوّاره

دانلود رایگان کتاب ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین گویه های مطهر

https://t.me/nedayemotahar

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهارده − 6 =