کمتر کسی است که حماسه داراب قنبری را در انتخابات اخیر ندیده و نشنیده باشد؛
آزادمردی از قوم اصیل بختیاری که در اقدامی غیرتمندانه پدر کهنسال خود را بر دوش گرفته و تا محل صندوق اخذ رأی برد و هر دو با بغض و البته با امید به تغییر به دکتر مسعود پزشکیان وکالت دادندکه از طرف ایشان به مدت یک دوره ۴ ساله به بهترین وجه ممکن کشور را اداره کند.
وی در دیالوگی فلسفی و ماندگار در تاریخ انتخابات ایران حرف هایی زد که سال ها متخصصان علوم اجتماعی، جامعه شناسان، محققان و سیاستمداران و حتی سناریست ها و فیلمسازان باید بنشینند و این شاهکار واقعی هنری- اجتماعی را تحلیل و تفسیر نمایند.
با هم این دیالوگ را که کاملاً به صورت فی البداهه و بدون هیچ تمرین قبلی و از روی مکنونات قلبی وی برآمده است مرور می کنیم تا به سطح خردمندی این ایرانی دانشمند و دلسوخته پی ببریم:
به نام خدا
به نام ایران آباد و ایران آزاد؛
این رأی، رأی پایان رنج ودرد و آلام ملت ایران است.
این رأی، رأی پایان حکومت اقلیت بر اکثریت است.
این رأی، رأی ارتباط با جهانیان و پایان محاصره اقتصادی ملت ایران است.
این رأی، رأی تغییر است.
جناب آقای دکتر پزشکیان!
ما فقط می توانستیم این کار را برای شما بکنیم؛
شما هر چه می توانید برای ملت ایران بکنید.
ملت ایران چیزی غیر از عزت از شما نمی خواهد.
ما می خواهیم اگر شما در این انتخابات پیروز شدید، از افراد پاکدست، از مدیران لایق، از انسان های شایسته استفاده و شایسته سالاری را در دولت خود عملی کنید.
ما دیگه حرفی نداریم و فقط همین کار را می توانستم برای شما بکنم که هم خودم آمدم و هم پدر کهنسالم را برای رأی دهی به شعبه اخذ رأی آورده ام.
انتخابات تمام شد و خیلی از مردم از پیر و جوان و زن و مرد با هزاران امید و آرزو برای تحقق خواسته های امثال آقای داراب قنبری دانا و فهیم اکنون منتظرند تا رییس جمهور تحصیلکرده و پاکدست افرادی همچون خود برگزیند و آقای قنبری وقتی جنب و جوش و حرکت دموکراتیک کارکنان و بازنشستگان وزارت جهاد کشاورزی را در فضای مجازی دید به عنوان یک انسان خیرخواه و یک کشاورز مطالبه گر پیامکی به آقای رئیس جمهور و آقایان دکتر ظریف و دکتر آذری جهرمی داده که تصویر آن را در اختیار ما قرار داده و از سایت اقتصاددان تقاضا کرده است تا همان طور که قبل از انتخابات خواستار انتخاب و معرفی مدیران متخصص و پاکدست و لایق شده بود، به یکی از مصادیق آن اشاره کرده است و در همین راستا ضمن مشورت با اهل فن در کشاورزی و مخصوصاً کارکنان صدیق آن و محبوبیت و اشتهار به پاکدستی و سلامت نفس و تخصص آقای دکتر سیدیعقوب موسوی را که شخصیتی شناخته شده در کشاورزی ایران است و از چهره های کاملاً میدان دیده و باتجربه در وزارت جهاد کشاورزی بوده به آقای دکتر پزشکیان معرفی نماید.
حال سوال این است که انتخاب امثال دکتر موسوی از خاستگاه کاملاً اجتماعی مانند آقای قنبری و کشاورزان و همکارانش در سراسر کشور ( که حتماً هم پسرخاله و پسرعمه او نیستند) و صدایشان هم تا تهران نمی رسد در اولویت قرار می گیرد یا لابی های سنگین صاحبان رانت و ثروت و سیاسیون و گعده بازها؟!!!
اینجاست که ثابت می شود آن پزشکیانِ در میدان عمل کدام است؟!، آن که در مناظرات دیدیم و شنیدیم یا آن که در دنیای رفت و آمدِ سیاسیون با شرمندگی با خط کشیدن روی مدیرانی چون سیدیعقوب موسوی خالص و فداکار و حرفه ای در کار و شجاع در برابر خواسته های نامشروع جماعت معامله گر در امضاهای طلایی؛ که صرفاً با اصرار همکارانش در وسط این میدان ایستاده است؛ از اصول خود کوتاه می آید؟!!
آقای رییس جمهور!
تجربه تلخ ورود مجلسی ها، دانشگاهی ها، تحقیقاتی ها، غیرفنی ها و همه در جلوی چشمان نگران ملت ایران و مخصوصاً کشاورزان و کارکنان بخش کشاورزی است!!
چون وزارتِ مسئول تأمین غذای مردم، محل کلاس و درس و خطابه نیست و یک نفر مکانیک آچار به دست حرفه ای می خواهد تجربه نشان می دهد:
برای انتخاب وزیر؛
نه صرفاً به انتخاب از مجلس!!
نه صرفاً به انتخاب از دانشگاه!!!
نه صرفاً به انتخاب از تحقیقات!!
نه صرفاً به انتخاب غیرمتخصصان!!
دل نبندید و اجازه دخالت و مشورت به دلالان و معامله گران و خریداران نقد امضاء ها!! هم ندهید.
امثال قنبری و کارکنان بدون لابی و پارتی وزارت مردمی جهاد کشاورزی در دورترین نقاط ایران به عنوان اصلی ترین و پرجمعیت ترین قشر موثر در بخش کشاورزی در حال امتحان گرفتن از شما هستند و آرزو دارند مانند انتخابات اخیر در این آزمون هم پیروز و سربلند شوید!! و اگر خدای ناکرده هم رفوزه شوید، زحمتش برای خودتان است که هر روز باید شاهد ناآرامی ها باشید و به جای یک وزیر ۴ و حتی ۸ ساله شاهد وزرای ۴ و ۸ ماهه باشید که اتفاقاً مسبوق به سابقه هم هست، دیگر خود دانید و خدا به شما و کابینه تان کمک کند!!