بررسی تضاد بین ثروت آفرینی و پایبندی به اخلاق-مقاله ای از هاروارد!
تابهحال به این فکر کردهاید اخلاق مدیران چه تأثیری بر عملکرد مالی شرکت میگذارد. آیا اخلاق در مسیر رشد سازمان یک مانع است یا برعکس میتواند تسهیل گر باشد؟ آیا دروغگویی و بیگاری کشیدن از منابع میتواند بهواسطه پرهیز از برخی هزینهها سازمان را موفقتر نماید؟
به گزارش اقتصاددان ، تابهحال به این فکر کردهاید اخلاق مدیران چه تأثیری بر عملکرد مالی شرکت میگذارد. آیا اخلاق در مسیر رشد سازمان یک مانع است یا برعکس میتواند تسهیل گر باشد؟ آیا دروغگویی و بیگاری کشیدن از منابع میتواند بهواسطه پرهیز از برخی هزینهها سازمان را موفقتر نماید؟ پاسخ به سؤال بالا دشوار است زیرا شخصیت یک ویژگی فردی است و سنجیدن آن غیرممکن به نظر میآید. اما یک موسسه بینالمللی با طراحی یک تحقیق دقیق به این سؤال پاسخ داد. نتایج حاصل از این تحقیق برای خود موسسه نیز شوکه کننده بود، لذا نتایج آن مجدداً موردبررسی قرار گرفت و گزینههای کمتر مطمئن از جامعه آماری حذف گردیدند. اما باز نتایج تکرار شدند! نتایج این تحقیق در شماره آوریل ۲۰۱۵ نشریه هاروارد منتشر شد. نهتنها مدیران بااخلاق مانعی در پیشرفت سازمان به شمار نمیآیند بلکه یک عامل تأثیرگذار در موفقیت سازمان میباشند. نتایج تحقیق نشان میدهد عملکرد مدیران بااخلاق بهصورت متوسط بیش از پنج برابر مدیران خودخواه است. بعلاوه این مدیران در داشتن استراتژی، چشم انداز و تمرکز نیز نمرات بسیار بهتری از مدیران خود محور گرفته اند. در این تحقیق با تضمین ناشناس بودن افراد، در کنار برخی سؤالات دیگر از کارکنان خواسته شد به چهار ویژگی اصلی اخلاقی مدیران یعنی صداقت، مسئولیتپذیری، بخشش و همدلی و دلسوزی سوالاتی نمره بدهند. مدیران خودمحور غالباً اینگونه توصیفشدهاند، آنها به تحریف واقعیت برای کسب منافع شخصی میپردازند و فارغ از هزینهای که بر دیگران وارد میشود، خود و امنیت مالی خود را بیشتر موردتوجه قرار میدهند. این افراد کمی بیش از نصف موارد حقیقت را میگویند، غالباً انتقادها را متوجه دیگران میکنند، دائماً افرادی که دارای حسن نیتی که مرتکب اشتباه شدهاند را مجازات میکنند و در عمل به قولهای خود غیرقابل اعتماد هستند.
ع